یسنایسنا، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 2 روز سن داره

yasna topoli

یسنا و بستنی

همیشه برای یسنا خانوم بستنی لیوانی میگیرم برای اینکه اصرار داره بستنی دست خودش باشه و خودش بخوره. البته نتیجه اش هم میشه این: البته بیشتر بستنی صرف بازی میشه تا خوردن نوش جونت قربونت برم ...
25 خرداد 1392

دو هفته تا یک سالگی

یسنا جونم دیگه خیلی شیطون شده، کاملا بدون کمک و مستقل راه میره البته سعی میکنه سریع خودشو به یه جای محکم برسونه و دستش رو بگیره که مبادا بیافته.  یادش بخیر پارسال این موقع ها لحظه شماری میکردم برای اومدن دختر خوشگلم و حالا یک سال مثل برق و باد گذشت. خیلی سخت و در عین حال خیلی شیرین بود. ...
21 خرداد 1392

دعوت به مسابقه

شیرین جون ما رو هم به مسابقه وبلاگی دعوت کرده.... مرسی دوست خوبم   1- بزرگترین ترس زندگیت؟ از دست دادن عزیزانم که بعد از فوت پدرم به از ترس به کابوس و فوبیا تبدیل شده 2- اگر 24 ساعت نامرئی میشدی چیکار میکردی؟ سعی میکردم سر از کار خیلی ها دربیارم . 3- اگر غول چراغ جادو توانایی برآورده کردن یک آرزوی 5- 12 حرفت رو داشته باشه اون چیه؟ سلامتی همه خانواده ام 4- از میان اسب و پلنگ، سگ و گربه و عقاب کدام رو دوست داری؟ اسب 5- کارتون مورد  علاقه دوران کودکی؟ جودی ابوت و فوتبالیست ها 6- در پختن چه غذایی تبحر نداری؟ بیشتر غذاها رو خوب درست می کنم ولی تا حالا خودم کوفته درست نکردم 7- اولین واکنش هنگا...
16 خرداد 1392

یازده ماهگی مبارک

یسنا جونم امروز 11 ماهه شد دیگه یک ماه مونده تا تولد گل دختری. یازده ماهگیت مبارک عشقم همه وجودم امید زندگی    ...
7 خرداد 1392

یسنا و اولین قدم ها

یسنا جونم کم کم داره به یک سالگی نزدیک میشه خیلی وقته که شروع کرده تمرین می کنه برای راه رفتن. اولین بار اول اردیبهشت بود که خیلی شجاعانه فاصله یک متری رو طی کرد و برای رسیدن به سیب خودش رو به عزیزش رسوند و از اون به بعد کم کم داره تلاشش رو بیشتر می کنه. حالا هم که  5-6 قدم برمیداره و میخوره زمین. امیدوارم تا تولدش راه بیافته. یسنا خانوم شده  مشغول دالی بازی روزی صد بار تقویم رومیزی رو میندازه زمین و من دوباره میذارم سرجاش البته این کار به نظرش بازیه چون بعد از انداختنش منو نگاه میکنه و میخنده.   ...
6 خرداد 1392

یسنا و لالایی

یسنا جونم عاشق لالایی آخرشب شبکه پویا است و وقتی شروع میشه دیگه دست از شیطونی برمیداره و  رو بالش ولو میشه و محو تماشا!!!! اینجا هم به من میگه مامان جون فکر نکنی بعدش میخوابم. نه اصلا زودتر از ساعت 1 امکان نداره.   ...
6 خرداد 1392
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به yasna topoli می باشد